10 تا از دیدنی ترین فیلم های ۲۰۲۱ که نامزد بهترین فیلم اسکار نشدند

/ دیدنی ترین فیلم های ۲۰۲۱ /جوایز اسکار که تقریباً اولین نسخه از آنها به یک قرن پیش برمیگردد، بحثهای داغ و تمام نشدنی را در میان طرفداران فیلمها به راه انداختهاند. به دلیل وزن فرهنگی مراسم و اینکه در معرض دید جهانی قرار دارد، حتی سرسختترین بدبینها نیز نمیتوانند از بحث سالیانه درباره اینکه کدام فیلم به رسمیت شناخته شده است، کدام یک شایسته دریافت جایزه نبوده است و چه فیلمی به ناحق از گردونه مسابقات حذف شده است، اجتناب کنند.
فصل جوایز به شدت به سمت فیلمهای گرایش پیدا میکند که توسط استودیوها و فیلمسازان بزرگ پشتیبانی مالی شدهاند، زیرا آنها دارای حربه تبلیغاتی بسیار قوی هستند که رقابت را به نفع خود میخرند. در نتیجه تولیدات سطح متوسطی که دارای حامی مالی و تبلیغاتی نیستند، در راه رسیدن به جوایز ناکام میمانند. فهرست نهایی دیدنی ترین فیلمهای ۲۰۲۱ نیز ثابت کرد که از این اصل مستثنی نیست.
آنچه در این مقاله میخوانید
- دیدنی ترین فیلم های ۲۰۲۱
- ۱۰. “بدترین آدم دنیا” (The Worst Person in the World)
- ۹. “تیتان” (Titane)
- ۸. “شوالیه سبز” (The Green Knight)
- ۷. “شیوا بیبی” (Shiva Baby)
- ۶. “راکت قرمز” (Red Rocket)
- ۵. “تراژدی مکبث” (The Tragedy of Macbeth)
- ۴. “گزارش فرانسوی” (The French Dispatch)
- ۳. “مامان کوچک” (Petite Maman)
- ۲. “بی خیال بی خیال” (C’mon C’mon)
- ۱. “جزیره برگمان” (Bergman Island)
دیدنی ترین فیلم های ۲۰۲۱
بار دیگر آکادمی چشمهای خود را بر روی جسورانهترین عناوین سال بست و در عوض به مجموعهای از بازسازیهای بیمزه، بیوگرافیهای ضعیف و طنزهای ملالآوری که بوی شرکتهای فیلمسازی بزرگ را میدادند و عمدتاً با بیتفاوتی تماشاگران مواجه شدند، روی خوش نشان داد. اما ما در این لیست دیدنیترین فیلمهای ۲۰۲۱ را به شما معرفی میکنیم. این فیلمها به دلایلی چون بازاریابی ضعیف، تعصب آکادمی یا موارد دیگر، در اسکار مورد توجه قرار نگرفتند؛ با این وجود در ۱۲ ماه گذشته توانستند، قلب تماشاچیان خود را تسخیر کنند. در اینجا دیدنی ترین فیلمهای ۲۰۲۱ را معرفی میکنیم. با اکسیژن نفس بکشید.
۱۰. “بدترین آدم دنیا” (The Worst Person in the World)
حرکت “بونک جون هو” (Bong Joon-ho) در اسکار ۲۰۱۹ باعث گسترش افق دید بینندگان معمولی غربی و حذف بخشی از انگ مزمنی شد که سالهاست بر پیشانی فیلمهای خارجی زبان چسبیده است. فیلمهای آسیایی زبان “میناری” (Minari) و “ماشین مرا بران” (Drive My Car) که در سالهای بعد نامزد کسب عنوان دیدنیترین فیلمهای ۲۰۲۱ شدند، گواهی بر این پیشرفت فرهنگی هستند. اما هنوز هالیوود راه درازی تا غلبه کامل بر سد یک اینچی زیرنویسها دارد.
فیلم “بدترین آدم دنیا” آخرین قربانی هیئت داوران بیانصاف جشنواره اسکار است. این فیلم یک تز وجودی تمام عیار است که در پوشش یک کمدی رمانتیک اپیزودیک ارائه میشود و حول محور یک زن جوان روانرنجور است. این فیلم “یواخیم ترییر” (Joachim Trier) را نه میتوان پوچگرایانه نامید و نه ایدیالیستی. در واقع این فیلم از این جهت که بزرگسالی، عشق، احساس گناه و شک به خود را به واسطه نقشآفرینی عمدتاً ناقص و در عین حال قابل ربط قهرمان خود پوشش میدهد، بسیار عملگرا به نظر میآید. تلاشهای فکری و روحی او منحصر به فرد و در عین حال جهانی باقی میمانند. او کلاسیک و در عین حال امروزی است، زیرا در اکثر مواقع تلاشهای او ناشی از همان انتظارات اجتماعی است که از زنان هم سن و سال او انتظار میرود.
بیشک بحرانهای میانسالی یکی از نخنماترین روایتهای سینما هستند، از این رو میتوان به صورت پیشفرض فیلم “بدترین آدم دنیا” را رد کرد. اگر چه این فیلم پر از بینش و مکاشفه است، اما هرگز به دامن ابتذال نمیافتد. “ترییر” در اینجا به طرز ماهرانهای نکات آموزشی رایج این گونه فیلمها را دور میزند؛ زیرا در اینجا مجدداً بر این امر بدیهی تاکید میکند که زندگی سفری بسیار بزرگ و کثیف است که نباید در دام روایتهای محدود گرفتار شود.
۹. “تیتان” (Titane)
نباید این واقعیت را انکار کرد که آکادمی اسکار ترجیح میدهد که فیلمهای خوشایند تماشاچیان عام را که آزمایش خود را پس دادهاند، به فیلمهای ذاتاً متجاوزی که ممکن است چیزی شبیه به یک ذائقه اکتسابی باشند، ترجیح دهد. با در نظر گرفتن این حقیقت، میتوان به راحتی پذیرفت که چرا فیلم “تیتان” در رایگیری نهایی اسکار امسال حضور نداشت؛ از این رو این اتفاق کمتر نا امیدکننده به نظر میآید. تور “ژولیا دوکورنو” (Julia Ducournau) در همان نگاه اول ممکن است برای تماشاچیان زهوار در رفته نیمه شبی خوشایند به نظر بیاید، تا داوران روشنفکر یک جشنواره جهانی. زیرا فیلم “تیتان” یک تریلر ذاتاً مهیج است که با به نمایش گذاشتن بخشی از شنل ترسناک بدن مکانیکی “کراننبرگ” (Cronenberg) قراردادهای کلی ذکر شده در کتابها را به تمسخر میگیرد.
اما تعمق بیش از حد در جزئیات به عنوان یک نقشه راه مطمئن، نقش زیادی در از بین بردن لذت فیلم داشته است. «تلقیح شدن یک زن فرانسوی با ماشین» هر چند یک قلاب فوقالعاده است، اما باعث کم ارزش شدن ستون عاطفی میشود که کل فیلم را در کنار هم نگه میدارد. “تیتان” در هسته خود یک درام خانگی تند و زننده است که با وادار کردن ما با به چالش کشیدن تمام تصورات از پیش تعیین شده خود در مورد تمام این اصطلاحات، سعی میکند به معنای خانواده، جنسیت و آسیبهای سرکوبشده بپردازد. مطمئناً این فیلم برنده نخل طلای کن، برای افراد ضعیف و ترسو نیست. این فیلم مملوء از فراز و نشیب غیرقابل پیشبینی و خزندهای است که به راحتی توجه شما را به خود جلب نمیکند، بلکه به توجه کامل نیاز دارد.
۸. “شوالیه سبز” (The Green Knight)
این فیلم اقتباسی علمی تخیلی که راه خود را به لیست دیدنیترین فیلمهای ۲۰۲۱ پیدا کرده است کاملاً مبتنی بر ساختارشکنی کهن الگوی «سفر قهرمانی» است و دقیقتر از همه، روشی را که ما کورکورانه رهبران کاریزماتیک جهان را پرستش میکنیم و پیروانی پرشور در اطراف میراث آنها تشکیل میدهیم را به تمسخر میگیرد. در مورد اینکه فیلم “شوالیه سبز” شایان به رسمیت شناختن بود، هیچ شکی نیست. از این رو مایه تاسف است که داوران آکادمی فراموش کردهاند که فیلمهای ژانر فانتزی تا چه اندازه میتوانند جذاب باشند.
پیش فرض فیلم “شوالیه سبز” به طرز فریبندهای ساده است: “سر گاواین” (Sir Gawain) برادرزاده جوان و جاهطلب شاه آرتور برای اثبات لیاقتهای خود و ثبت نام خود در تاریخ به عنوان یک شوالیه شجاع، دست به تلاشهای حماسی میزند. فیلم در خلال یک پیش زمینه کلاسیک و با تحقیق از نیروی محرکه فولکلور قرون وسطایی، سعی در تغییر قراردادهای عمومی دارد. تلاش “گاواین” برای دستیابی به عظمت، ناشی از تمایل او برای زندگی براساس همان کدهای جوانمردانهای است که حماقت را برای دستیابی به افتخار تشویق میکنند. سفر او نشان میدهد که خوبی به اندازه هر فضیلت قهرمانانه دیگری قابل تحسین است.
اینکه این فیلم طرفداران زیادی در آکادمی پیدا نکرد، هیچ جای تعجبی ندارد. واقعیت این است که آکادمی از برآورده کردن انتظارات ما یا بیان مضامین به صورت آشکار امتناع میورزد. اما در هر صورت “آدام مککی” (Adam McKay) باید الگوبرداری کند، هر چند ممکن است به شانس خود لطمه بزند؛ اما ناگفته نماند قبل از اینکه به سمت نتیجه قدرتمند خود حرکت کند، میتواند به میل خود پیش برود.
۷. “شیوا بیبی” (Shiva Baby)
اولین حضور پر انرژی “اما سلیگمن” (Emma Seligman) در این فیلم ۷۷ دقیقهای بسیار تاثیرگذارتر از نامزدهایی است که دو برابر او برای اجرای نقش وقت داشتهاند. فیلم پرمخاطب او به خوبی نشان میدهد که سادگی نهایت پیچیدگی است. زیرا تنها یک لوکیشن، مجموعهای وحشی از شخصیتها و فیلمنامهای هیجانانگیز، تمام آن چیزی است که برای ارائه یکی از دلهره آورترین و به یاد ماندنیترین تجربیات سال لازم است. در فیلم “شیوا بیبی” ما کفشهای “دانیل” (Danielle) را به پا میکنیم، او یک دانشجوی یهودی کالج است که مجبور است در یک مراسم عزاداری شرکت کند و در آنجا با اقوام فضولش، دوست دختر سابقش و شوهر پولدار مادرش روبرو شود.
یک سرزندگی وقیحانه کل داستان فیلم را در بر گرفته است و مسری به نظر میآید و مانند یک نفس هوای تازه است که زندگی را احیاء میکند. فیلم “شیوا بیبی” در مرز بین یک کمدی تاریک و یک تریلر تمام عیار قرار میگیرد و در عین حال به طرز عجیبی واقعبینانه است و چیزی ورای یک رویای تب سادیستی است. هر چیزی که ممکن است اشتباه پیش برود، در نهایت واقعاً اشتباه میشود و هیچ لحظهای وجود ندارد که بیننده احساس بیقراری و نگرانی نکند. فیلم مدام در هر قدم ما را غافلگیر میکند و به سمتی اوجی میرود که اضطرابی شدید را به تصویر میکشد و آن زمان است که آرزو میکنید کاش میتوانستید کالبد تهی کنید. پس حتما باید این فیلم را در لیست دیدنیترین فیلمهای ۲۰۲۱ میگذاشتیم.
۶. “راکت قرمز” (Red Rocket)
“شان بیکر” (Sean Baker) به عنوان یکی از جذابترین صداهای سینمای معاصر آمریکا، با خلق مجموعهای غنی از آثاری که هرگز از واقعیتهای تلخ دوران بزرگسالی غفلت نکردهاند، توانسته نامی برای خود دست و پا کند. فیلمهای او ریزهکاریهای زندگی روزمره را با واقعگرایی بیرحمانه به تصویر میکشند. او هرگز به درامسازی بیکیفیت در مورد مشکلات معاصر یا اخلاقیسازی پیش پا افتاده، برای کسب نظر دیگران متوسل نمیشود.
داستانهای “شان بیکر” از موضوع دختران تراجنسیتی و مهاجران غیرقانونی گرفته تا مدیران متلها و روحهای سرگردانی که در حاشیه جوامع زندگی میکنند را به تصویر میکشد. موضوعاتی که به جز این هرگز راهی برای ابراز بر روی پرده سینما پیدا نمیکردند. آخرین برش او از زندگی آمریکایی، در حومه یک شهر رو به زوال در تگزاس میگذرد. جایی که “مایکی” (Mikey) یک ستاره برتر پورن پس از بیش از دو دهه امتحان شانس خود برای حضور در هالیوود، به خانه برمی گردد. در اینجا “سایمون رکس” (Simon Rex) به عنوان یک ضد قهرمان بسیار سمی و خود محور به تصویر کشیده میشود که نا امیدانه به شهرت خود میچسبد و از شوخطبعی و جذابیت خود برای تحت کنترل قرار دادن اطرافیانش استفاده میکند؛ شخصیتی که با وجود تمام ویژگیهای غیرقابل قبولش، نمیتوانید از تماشای او سیر شوید.
فیلم “راکت قرمز” در مطالعه شخصیتها بسیار موفقتر از فیلم “قدرت سگ” (The Power of the Dog) ظاهر شده است و از نظر طنز اجتماعی برتر از فیلم “بالا را نگاه نکن” (Don’t Look Up) است. این عاشقانه شیرین برتر از فیلم “لیکریش پیتزا” (Licorice Pizza) است و میتوان گفت معتبرترین داستانی است که امسال به دنیای تصویر راه یافته است.
۵. “تراژدی مکبث” (The Tragedy of Macbeth)
این اولین باری است که “جوئل کوئن” (Joel Coen) در زندگی حرفهای خود به صورت انفرادی دست به کار شده است. در واقع او آخرین نفر از لیست کارگردانان مشهوری است که به اسکاتلند قرون وسطی پرداخته است و سعی کرده اقتباسی از نمایشنامه شکسپیر را روی پرده نقرهای به نمایش بگذارد. این فیلم به دلیل منابع عظیمی که خرج آن شده است و میراث سینمایی که به آن متکی بوده است، عالی است. به علاوه مولف کهنهکارش با ارائه یک بازخوانی جاودانه از این روایت، چیزی کاملاً مستقل را خلق کرده است.
فیلم “تراژدی مکبث” در یک خط خاکستری بین بازی روی صحنه و یک فیلم بلند قرار دارد و با استفاده از مجموعههای تولیدی مینیمالیستی و فیلمبرداری مونوکرومیک ظریف، تصاویر چشمگیری را خلق کرده و حفظ کرده انسجام و صمیمیت داستان اصلی را حفظ کند. هر چند گذشته ثابت کرده است که بازخوانی غزلهای شکسپیر روی پرده نمایش دشوار است؛ اما در اینجا فیلم توانسته با استفاده از دو وزنه بازیگری یعنی “دنزل واشینگتن” (Denzel Washington) و “فرانسیس مکدورمند” (Frances McDormand) به درستی بهره ببرد. زیرا آنها به طرز ماهرانهای استیصال دلزدهای را که شخصیتهای آنها را به تدریج فرسوده کرده و از بین میبرد، بدون ذرهای هیاهو منتقل میکنند.
طرفدارانی که انتظار شخصیتهای غیرمعمولی و جذاب و طنز کنایهآمیز را دارند، مطمئناً از تماشای آخرین اثر “کوئن” نا امید نخواهند شد. مسلماً چیزی واری برخی شباهتهای موضوعی، فیلم جدید “جوئل” را به دیگر آثار او مرتبط میکند. اما در هر صورت فیلم “تراژدی مکبث” به عنوان یک مسیر هنری انحرافی و احتمالاً آخرین کار او بر روی صندلی کارگردانی، یک اثر چشمگیر است که باید حداقل نامزدی بهترین فیلم را برای او به ارمغان میآورد. پس حتما باید در لیست دیدنیترین فیلمهای ۲۰۲۱ قرار بگیرد.
۴. “گزارش فرانسوی” (The French Dispatch)
گلچین مورد انتظار “وس اندرسن” (Wes Anderson) پس از اولین نمایش در جشنواره فیلم کن، سر و صدای زیادی به پا کرد و به نظر میرسید که به عنوان یکی از مدعیان امسال جشنواره اسکار ظاهر شود. اینکه نتوانست در رده نامزدی دیدنیترین فیلمهای ۲۰۲۱ قرار بگیرد، خود داستانی غمانگیز است؛ اما اینکه در میان پنج فیلم مدعی بهترین طراحی تولید نیز قرار نگرفت، از این هم غمانگیزتر است.
خواه قبول کنیم و خواه نه، فیلم “گزارش فرانسوی” بهترین فیلم “وس اندرسن” تاکنون بوده است. زیرا فیلم مانند یک بوم نقاشی باز است که کارگردان در آن تمام ترفندهای بصری خود را به کار میبرد و هر لودگی مزخرفی را که ما از گروههای عجیب و غریب او انتظار داریم، دوچندان کرده است. آخرین تلاش او در سطح فنی، مناظرهای دیدنی است که در هر فریمی جزئیات را تمام و کمال به نمایش میگذارد. ماهیت اپیزودیک فیلم از نظر داستانی به خوبی با سرعت سرسامآور “آندرسن” ترکیب میشود. اگر چه فیلم بیش از آنکه بتواند بجود گاز میگیرد و حتی با معیارهای معمول او ممکن است بیش از حد تصنعی به نظر برسد.
فیلم “گزارش فرانسوی” مطمئناً زمانی تماشاگر را به صورت کامل در خود غرق میکند که فرد کاملاً تسلیم ریتمهای ویوانهوار و افراطهای تهاجمی او شود. هر چند ممکن است این فیلم طرفداران جدیدی را به جمع هواخواهان “وس اندرسن” اضافه نکند، اما همچنان از بسیاری از فیلمهایی که امسال نامزد اسکار بودهاند، جلوتر است.
۳. “مامان کوچک” (Petite Maman)
شما چگونه میخواهید فیلم کلاسیکی مانند “پرتره بانویی در آتش” (Portrait of a Lady on Fire) را دنبال کنید؟ احتمالاً خواهید گفت که فیلم بعدیتان را به ملزوماتش خواهید بخشید، به اصول اولیه باز خواهید گشت و استعدادی را پرورش خواهید داد که در وهله اول شما را به یک نام آشنا تبدیل کرد. “سلین سیاما” (Céline Sciamma) این زن با احساس فرانسوی با عشق اساطیری دو سال پیش خود، طوفانی را در جهان شعلهور کرد و اگر آخرین تلاش او نشانهای باشد، بدان معنی است که او همچنان در اوج خود باقی خواهد ماند.
تعداد معدودی از کارگردانانی که امروز کار میکنند، میتوانند یک جادوی پیش پا افتاده را تداعی کنند و کاری کنند که قهرمان داستانشان مانند “سیاما” کولهباری از احساسات دنیوی را به دوش بکشد. در فیلم “مامان کوچک”، یک دختر ۸ ساله با بچه همسایه در طول اقامتش در کلبه مادربزرگ مرحومش دوست میشود. این محدوده زندگی ساده و ریاضتوار کاملاً به نفع فیلم عمل میکند. داستان فیلم حول محور واقعیتها استوار است و در عین حال سعی میکند تلنگری به مکاشفات کیهانی، خودیابی، پیوندهای بین نسلی و یادگاریها بزند و همه و همه را در پوشش لایهای ضخیم و دنج از گرما مورد بررسی قرار میدهد، به گونهای که هر صحنه کوچکی از فیلم کاملاً هدفمند است.
کافی است این فیلم را با فیلم “بلفاست” (Belfast) مقایسه کنید، داستانی مبتذل از بلوغ با طنین عاطفی یک لیست پیش پا افتاده. این گونه است که متوجه خواهید شد چرا ما معتقدیم دلگرم کنندهترین و انگیزهبخشترین فیلم سال مورد بیمهری قرار گرفته است. اگر آکادمی این قانون قدیمی را که مانع از ارسال بیش از یک فیلم توسط یک کشور میشود، کنار بگذارد؛ جواهراتی مانند “مامان کوچک” جایی برای عرضه اندام پیدا خواهند کرد.
۲. “بی خیال بی خیال” (C’mon C’mon)
تماشای فیلم جدید “مایک میلز” (Mike Mills) ممکن است چیزی شبیه یک تجربه متناقض باشد. مسلماً این فیلم مستقل سیاه و سفید A۲۴ که در نیویورک اتفاق میافتد، با رهبری بازیگر برنده جایزه میتواند بوی دژا وو بدهد، به خصوص اگر با هیاهوهای فلسفه بیبند و باری و دیالوگهای طبیعتگرا همراه باشد. به نظر میرسد فیلم “بی خیال بی خیال” جدیدترین و فراموش نشدنیترین اثر در جنبش mumblecore باشد، جنبشی شبیه به یک زیر ژانر بداهی که توسط افرادی مانند “ریچارد لینکلیتر” (Richard Linklater) و “نوآ بامباک” (Noah Baumbach) رهبری میشود. اگر این یک چیز جدید باشد، میتوان در مورد آن بحث کرد، اما نکته همین است ما قبلاً این را تجربه کردهایم: مگر اینکه فیلم چیز جدیدی در چنته داشته باشد.
این فیلم قاطعانه به این سوال پاسخ مثبت میدهد. این فیلم یک پیوند نامحتمل بین یک تهیهکننده رادیو نیویورک (با بازی “واکین فینیکس” (Joaquin Phoenix)) و برادرزاده ۹ ساله بی پروایش (با بازی “وودی نورمن” (Woody Norman)) را نشان میدهد که در سراسر کشور برای اجرای مصاحبه سفر میکنند. مطمئناً این فیلم همپوشانیهایی با فیلمهای “فرانسیس ها” (Frances Ha)، “تقریباً مشهور” (Almost Famous)، “در جستجوی خوشبختی” (The Pursuit of Happyness) و هر فیلم کلاسیک دیگری که برشی از زندگی را به نمایش میگذارد، دارد. اما نتیجه نهایی همچنان تازه و هیجانانگیز است، یک ملودرام جدی و خونگرم که به نوعی موفق میشود از هر کلیشهای که در ابتدا به نظر میرسد میخواهد به نمایش بگذارد، فرار کند.
۱. “جزیره برگمان” (Bergman Island)
ظاهراً پادشاهی بیم و امید بار دیگر مد شده است، زیرا نه تنها HBO اخیراً فیلم “صحنههایی از یک ازدواج” (Scenes from a Marriage) “اینگمار برگمان” (Ingmar Bergman) را بازسازی کرده است، بلکه این غول سوئدی الهامبخش جدیدترین فیلم “میا هانسن لووه” (Mia Hansen-Løve) نیز بوده است.
مسلماً هیچ کارگردانی در طول تاریخ به اندازه “برگمان”، آشفتگی وجودی خود را در طول دوران زندگی حرفهایش را به آثارش منتقل نکره است؛ از این رو موفق شده شاهکارهای خارقالعادهای برای ما خلق کند که تا به امروز ما را تحت تاثیر قرار دادهاند. بیشتر آنها در جزیره دورافتاده “فورو” (Fårö) به تصویر کشیده شدهاند، جایی که این هنرمند خانه و پس زمینهای عالی برای درامهای خانگی تاریک خود پیدا کرده است. در فیلم “جزیره برگمان” دو فیلمساز متاهل تصمیم میگیرند به دیدن یک فرد فیلمباز بروند و فیلمنامههایشان را زیر همان سقفی که زمانی فیلمهایی مانند “پرسونا” (Persona)، “شرم” (Shame) و “ساعت گرگ و میش” (Hour of the Wolf) نوشته شده بودند، به پایان برسانند.
تازگی فیلم به نحوه بازتاب عناصر اصلی فیلم در خانه هنری فوقالذکر برمیگردد. این دید تازه نه تنها در فضای فیلم دیده میشود، بلکه حتی در خودنگری فیلم نیز خود را نشان میدهد. زیرا ما را وادار به دیدن فیلمی میکند که در آن لایههای مختلف داستان ظاهراً با هم ترکیب شدهاند. از تلاشهای فکری که هر هنرمند به آنها معروف است تا تطهیر عاطفی غلبه بر بنبستهای نویسنده، باید پذیرفت که “میا هانس لووه” هر بار آنچنان موضوعات پیچیدهای را مستمسک قرار میدهد که بیننده را بارها و بارها به دیدن فیلم تشویق میکند. این فیلم را تماشا کنید چون جز دیدنیترین فیلمهای ۲۰۲۱ است.