11 تا از بهترین فیلم های انیمیشنی ۲۰۲۱ که باید تماشا کرد

قبل از شناخت بهترین فیلم های انیمیشنی ۲۰۲۱ باید بدانید سال ۲۰۲۱ برای دنیای انیمیشن سال عجیبی بود، زیرا انیمیشنهای فراوانی در این سال اکران شدند. جالبتر از آن، تنوع ژانرهایی بود که با عنوان انیمیشن آراسته شده بودند. از یک طرف یکی از فیلمهای جشنوارهای انیمیشنی، فیلمی به نام “فرار کن” (Flee) بود که به بحران مهاجرت میپرداخت، اما از دیگر سو چندین ساخته دیزنی ما را مجذوب خود کردند.
آنچه در این مقاله میخوانید
- بهترین فیلم های انیمیشنی ۲۰۲۱
- ۱۱. “تجمل تصادفی ریبوس آبی شفاف” ACCIDENTAL LUXURIANCE OF THE TRANSLUCENT WATERY REBUS
- ۱۰. “ویوو” (VIVO)
- ۹. “ژوزه: حکایت ببر و ماهی” (JOSEE, THE TIGER, AND THE FISH)
- ۸. “کریپتوزو” (CRYPTOZOO)
- ۷. “رایا و آخرین اژدها” (RAYA AND THE LAST DRAGON)
- ۶. “بل” (BELLE)
- ۵. “ران اشتباه رفته است” (RON’S GONE WRONG)
- ۴. “میچلها در برابر ماشینها” (THE MITCHELLS VS. THE MACHINES)
- ۳. اون گاکو: صدای ما – ON-GAKU: OUR SOUND
- ۲. “اجلاس خدایان” (THE SUMMIT OF THE GODS)
- ۱. “فرار کن” (FLEE)
بهترین فیلم های انیمیشنی ۲۰۲۱
در ضمن این سال مملوء از انیمیشنهای موزیکال بود که برخی از آنها عبارتند از: “افسون” (Encanto)، “ویوو” (Vivo)، “آواز ۲ “(Sing ۲)، “بل” (Belle) و” On-Gaku: Our Sound”. غول جریان ساز نتفلیکس نیز موفق شد دو فیلم انیمیشنی بسیار محبوب را توزیع کند: “میچلها در برابر ماشینها” (The Mitchells vs. The Machines) و “اجلاس خدایان” (The Summit of the Gods). این دو فیلم نه تنها محبوب شدند، بلکه توجه همه مخاطبان را به سمت خود جلب کردند.
خلاصه بگوییم، ۲۰۲۱ سال شگفتی و لذت بود. جالبتر از همه، آثاری که در این سال در این حوزه منتشر شدند به ما نشان دادند که فنآوری نه تنها در حال تغییر نحوه بیان داستانها است، بلکه حتی نوع داستانها را نیز دستخوش تحول کرده است. دلیل این گفته را میتوان در مضامین یا موضوعات برخی از انیمیشنهایی که توسط استودیوها و فیلمسازان مختلف در این سال منتشر شدهاند، یافت. در این مقاله بهترین فیلم های انیمیشنی ۲۰۲۱ را معرفی میکنیم. اکسیژن را همراهی کنید.
۱۱. “تجمل تصادفی ریبوس آبی شفاف” ACCIDENTAL LUXURIANCE OF THE TRANSLUCENT WATERY REBUS
اوج همه چیزهای غیر قابل درکی که با عکسها، فیلمها، بومها و تکههایی از حرفهای شخصیتهای داستانهای کتابها پیوند خورده و خوانده شده اما هرگز ثبت نشدهاند، در این فیلم متجلی میشود. واژه تجمل بخشی از نام این فیلم را تشکیل میدهد، زیرا ممکن است به طور تصادفی بخش خاصی از مخاطبان را مجذوب خود کند؛ چرا که لذت حسی به تجربه ذهنی بستگی دارد.
وقتی تحلیل خودمان را از این فیلم میخوانیم یا بهتر بگوییم تلاش میکنییم این کار را انجام دهیم، آن را سخنی پوچ میدانیم. اما به هر حال این نیز یک تاثیر است، فراتر از مثبت و منفی بودن. فراتر از درک منطقی و مهمتر از همه فراتر از یک بیتوجهی کامل. انیمیشن “Accidental Luxuriance of the Translucent Watery Rebus ” مجموعهای پر جنب و جوش از تجدید بیعت با ژانری است که در حال آزمایش آن است.
اما به دلیل علمی تخیلی و نوآر بودن، یکی از غولهای این ژانر به شمار میآید. شما در هنگام تماشای این فیلم، هرگز نمیتوانید با اطمینان به چیزی اشاره کنید؛ از این رو فیلم برای شما شکل منحصر به فردی پیدا میکند. این فیلم یک اثر شخصی در سینما محسوب میشود که درک کامل آن امکانپذیر نیست. بیشترین کاری که شما میتوانید به عنوان یک مخاطب انجام دهید این است که تلاش کنید فیلم را از منظری درونی توصیف کنید.
۱۰. “ویوو” (VIVO)
با توجه به اینکه دنیای این فیلم ناچیز و بیارزش است، این فیلم عنوان غافلگیرکنندهترین فیلم سال را به خود اختصاص میدهد. یکی از جنبههای منحصر به فرد این فیلم موزیکال این است که اگرچه همه آهنگها نقش متمایزی در ساخت این جهان دارند، اما آنها در چند سکانس با هم یکی میشوند تا ملودی فیلم را بسیار سرزندهتر از قبل نشان دهند. خوشبختانه ما توانستیم با همه آهنگهای فیلم ارتباط برقرار کنیم و تلنگری به آنها بزنیم، تا جایی که داستان فیلم برای ما به موضوعی ثانویه تبدیل شد.
چگونگی ایجاد تعارض، نحوه خلق انگیزه، نحوه تقسیم فیلمنامه به سه پرده و چگونگی پیشرفت شخصیتها در داستان فیلم و انگیزههای شخصی آنها؛ سوالاتی کلیدی هستند که تماشاگر در هنگام تماشای فیلم به دنبال یافتن پاسخ آنها است. وقثی فیلم “ویوو” را از این جنبهها مورد بررسی قرار میدهید، فضای زیادی برای انتقاد در اختیارتان قرار میگیرد، زیرا روند پیشرفت طرح داستان بسیار ساده است و گرهگشاییهای داستان، بسیار معمولی و پیش پا افتاده است.
اما جسمی که به سرعت در حال حرکت باشد، ناگاه خود را خستهتر و بیعلاقهتر از آن میبیند که به دنبال پاسخ باشد. بخشی از وجود ما، مرتباً فریاد میزند: «چه کسی اهمیت میدهد؟» این به ما یادآوری میکند که داریم چیزی را تماشا میکنیم که حواس ما را آرام کرده و به ما شادی میبخشد.
این فیلم برای لذت بردن از چیزی ساخته شده است که بیشرمانه به شمار میآید. این فیلم تماشاگر را اغوا میکند. عامل موسیقی این فیلم کاملاً به اعداد موسیقیایی آن متکی است، زیرا مطلقاً داستان آن هیچ چیزی برای تعریف کردن ندارد. پس اگر آهنگها بر روی شما تاثیر نمیگذارند، بهتر است کلاً دور تماشای فیلم “ویوو” را خط بکشید. اما اگر دوست دارید یکی از بهترین فیلمهای انیمیشنی ۲۰۲۱ را تماشا کنید این فیلم پیشنهاد خوبی است.
۹. “ژوزه: حکایت ببر و ماهی” (JOSEE, THE TIGER, AND THE FISH)
اقتباس انیمهای “کوتارو تامورا” (Kotaro Tamura) از یک داستان کلاسیک ژاپنی، همه عناصر یک ملودرام کوچک و شیرین را با خود دارد که از طریق طرحهای انیمهای فوقالعاده به نمایش گذاشته شدهاند. این فیلم تداخل جالبی از گرما و یخزدگی است، گویی سکانسهای مختلف حال و هوای شخصیتهای داستان را به خود گرفتهاند. اما متاسفانه آشنایی با این داستان، دارای پیش زمینهای نوستالژی نیست؛ زیرا در حال حاضر بسیاری از ترانههای فیلم منسوخ شدهاند.
ما به شخصیه از رفتار با یک معلول به عنوان یک موضوع ترحمآمیز استقبال نمیکنیم، حتی اگر فیلم سعی کند با نگاههای مخالف با این موضوع همدردی کند و حتی اگر این افراد در نهایت قهرمان فیلم شوند. داستان درباره فرد معلولی است که به دلیل مبارزات بیامانش در زندگی دچار کج خلقی شده است و نشان دهنده بردباری بیش از حد مراقبان او است. در واقع این فیلم بیش از حد به مبارزات افراد معلول، آسیبهای روحی و مشکلات آنها متکی است؛ اما تقریباً هیچ راهکاری برای آنها ارائه نمیدهد.
از سوی دیگر پرترهای غیرواقعی از فرد دیگری ترسیم میکند که نقش یاور فرد معلول را بازی میکند. سپس سرنوشت کارمایی، او را درگیر خود میکند و باعث میشود که او نیز به اندازه فرد معلول برای بیداری خود تلاش کند. تکیه بر تراژدی برای الهام گرفتن، در این فیلم به یک کلیشه تبدیل شده است. اما هنوز هم شانس موفقیت در این فیلم به چشم میخورد. زیرا در این فیلم ناتوانی افراد در اینکه هرگز نمیتوانند از چشم معلولها به دنیا نگاه کنند و در عین حال انعکاس همدردی ساختگی آنها، زیر سوال رفته است. اکثر بخشهای فیلم با روایت داستانی از عشق، دوستی و اشتیاق، آرامش خاصی به مخاطب میبخشند.
۸. “کریپتوزو” (CRYPTOZOO)
کریپتیدها موجودات ذیشعور و منحصر به فردی هستند. برخی از آنها شبیه حیوانات، برخی ترکیبی از انسان و حیوان و پارهای ترکیبی از حیوانات مختلف هستند و دارای قدرت، ظرفیت و تواناییهای خارقالعادهای میباشند. جنگی بین محافظان کریپتیدها و دولتهایی که میخواهند این موجودات را تسخیر کرده و از آنها به عنوان سلاحی بر ضد دشمنان خود استفاده کنند، در میگیرد.
بدیهی است در اینجا دوگانه خیر و شر شکل میگیرد: ماموران نظامی و پیمانکاران اجیر شده برای دستگیری این موجودات در سمت شر داستان و محافظان کریپتیدها در سمت خیر داستان قرار میگیرند. قهرمان داستان ما که یک دامپزشک و یک محافظ کریپتید است، برای جلوگیری از تسخیر یک کریپتید قدرتمند توسط دولت که میتواند برای جنبش هنجارشکنانه در آمریکای بحرانزده از لحاظ اجتماعی فاجعهبار باشد، به ماموریت بسیار خطرناکی میرود.
“کریپتوزو” یک تریلر سرگرمکننده با موضوعی سیاسی است. سبک انیمیشن آن پرجنب و جوش و تخیلی است، اما فرد را درگیر خود نمیکند. زیرا در بسیاری از جاها انسجام کافی ندارد و در بسیاری از سکانسهای آن، اکشنهای حیاتی بسیار نامتوازن ظاهر میشوند، در نتیجه زیبایی کل فیلم به خطر میافتد. اما این باعث نمیشود که ویژگیهای فیلم “کریپتوزو” به چشم نیاید، چیزهایی مانند انتقاد فیلم از خشونت دولتی علیه خرده فرهنگها، جوامع و جنبشها که در کمتر فیلمی مورد بحث قرار میگیرد.
۷. “رایا و آخرین اژدها” (RAYA AND THE LAST DRAGON)
به راحتی میتوان انیمیشن “رایا و آخرین اژدها” را تحت عنوان تلاش یک مگا استودیو برای ایجاد تنوع و ورود به یک دیالوگ پیشگامانه، رد کرد. در واقع این غول فیلمسازی با ساخت این فیلم، تلاش کرده تا به بازارهای شرقی نفوذ کند. به هر حال و با وجود این انتقادات، نمیتوان انکار کرد که تمرکز کوته نظرانه دیزنی بر روی اسطورههای سفیدپوست، دیگر کهنه شده است. در جامعهای که به سرعت به سمت جهانیسازی حرکت میکند، دیگر تماشای شخصیتهای یک جوری که نقش ناجیان و ماجراجویان را بازی میکنند، لطفی ندارد. بنابراین میتوان گفت که تنوع شخصیتها، اگر حتی تغییری بنیادی به شمار نیاید، باز هم طراوتبخش است.
“رایا و آخرین اژدها” یک ماجرای سرگرمکننده با داستانی است که حداقل بهتر از بقیه است و ارزش دیدن را دارد. در بطن این داستان، وحدت انسانی و نیاز به دیدن زیبایی در میان عدم تجانس (غیر یکرنگی) در یک جامعه قویتر نهفته است. اما مهمتر از همه، نقش مردان در این فیلم است. مردان در این فیلم بر هیچ قوسی تسلط ندارند و یا هرگز به پیش رانده نمیشوند، یا وارد فضاهایی نمیشوند که هرگز به آنها تعلق نداشته است.
۶. “بل” (BELLE)
فیلم “هامورو هوسودا” (Mamoru Hosoda) پیشبینی شدهترین انیمیشن بلند سال ۲۰۲۱ بود. اما آیا در حد انتظارات ظاهر شد: بله. آیا میتواند بلافاصله در ردیف فیلمهای بزرگ قرار بگیرد؟ فکر نمیکنیم، خیر. فیلم “بل” برای نگاه کردن و شنیدن بسیار زیبا است. شکوه و عظمت آن نتیجه صنعت انیمیشنی است که برای فرهنگ کشور خود، حیاتی به شمار میآید.
دوباره در این دوره نیاز به برجسته شدن از نظر زیبایی شناختی وجود دارد، زیرا غولهایی مانند استودیو “جیبلی” (Ghibli) و “ماکاتو شینکاری” (Makoto Shinkai) به شدت در این عرصه فعال هستند. اما سبک “هوسودا” برخلاف دو نام اخیر که در این صنعت نهادینه شدهاند، نشانه زیباییشناختی منحصر به فردی با خود ندارد. با این وجود، داستانهای او شخصی هستند و از شکل و شمایل اجتماعی سیاسی دورانی که در آن قرار دارند، آگاه میباشند.
“بل” روایتی از یک داستان کلاسیک است که در دوران آیندهنگرانه واقعیت مجازی اتفاق میافتد و ارتباط هویت با ظاهر را مورد بررسی قرار میدهد. اینکه چگونه یک نگاه بر ادراک بشر تاثیر میگذارد، واقعیت چرا و چگونه در برابر تاثیر رسانههای اجتماعی آسیبپذیر شده است و چگونه تراژدی شخصی نه تنها بر ما، بلکه بر اطرافیانمان نیز تاثیر میگذارد؛ از جمله سوالاتی هستند که در این فیلم مطرح میشوند. اگر از طرفداران این فیلمساز هستید، حتماً باید این فیلم را نگاه کنید.
۵. “ران اشتباه رفته است” (RON’S GONE WRONG)
از نظر ما انیمیشن “ران اشتباه رفته است”، سورپرایز سال محسوب میشود ویکی از بهترین فیلمهای انیمیشنی ۲۰۲۱ است. ما تا این اواخر حتی نام آن را هم نشنیده بودیم. میتوان هیجان دیدن آن را با دیدن فیلم “میچلها در برابر ماشینها” که اواخر سال گذشته توسط استودیو سونی منتشر شد، دوچندان کرد.
نیازی به گفتن نیست، زیرا انیمیشن “ران اشتباه رفته است” نیز بر تجاوز فزاینده فنآوری بر زندگی ما متمرکز است و نشان میدهد که چگونه تعاملات اجتماعی فیزیکی ما، به نفع یک ارتباط مجازی از بین رفتهاند. ممکن است با شروع فیلم فکر کنید که هیچ هیجانی در کار نیست، زیرا فیلم سعی میکند داستان یک کودک دانشآموز عجیب و غریب را تعریف کند که قرار است با واقعیت وجود خود کنار بیاید و اضطراب اجتماعی خود را که نتیجه تغییر چشمانداز فنآوری است و کودکان را برده رباتهای همراه خود کرده است، به چالش بکشد. انیمیشنهای آمریکایی مدتهاست که داستانهای عجیب و غریبی را به خورد ما میدهند که اکثر آنها با شخصیتهایشان به شکلی غیرعادی رفتار میکنند.
اما برگ برنده “ران اشتباه رفته است” این است که نشان میدهد هر کودکی منحصر به فرد است و بدون توجه به شخصیتش، مشکلاتی مشابه قهرمان فیلم دارد. از این رو دیگر قهرمان داستان تبدیل به یک فرد منزوی نمیشود. به علاوه “ران اشتباه رفته است” داستانی صمیمانه از دوستی را روایت میکند. فیلم وقتی معنای اصلی دوست بودن را مطرح میکند، دقیقاً به هدف میزند. فیلم از نظر بامزه بودن ربات اولیه دوست قهرمان داستان یعنی “رونی” (Ron)، بسیار شبیه “بیمکس” (Baymax) در انیمیشن “وال ایی” (Wall-E) است.
در ضمن از آنجایی که این فیلم ساخته یک استودیوی بزرگ نیست، بلکه ساحخته چند تهیهکننده جزء است. وقتی فیلم به غولهای فنآوری به دلیل تاثیر بیش از حدشان بر واقعیت ما طعنه میزند، شما فکر نمیکنید که موضع او دور از واقعیت است. قطعاً مخاطبان با این فیلم همذاتپنداری خواهند کرد. تماشای این فیلم به دلیل صادقانه بودن نگاهش و سرگرم کننده بودن آن، به شدت توصیه میشود.
۴. “میچلها در برابر ماشینها” (THE MITCHELLS VS. THE MACHINES)
شرکت انیمیشنسازی “سونی پیکچرز” (Sony Pictures) مدتهاست که در عرصه انیمیشسازی برای کودکان آمریکایی، تحتالشعاع پیکسار و دیزنی قرار گرفته، اگر چه توانسته تا حدی از معیارهای زیباییشناختی دیزنی فاصله بگیرد. گواه این ادعا انیمیشن “مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی” (Into the Spiderverse) است که توانست عنوان بهترین فیلم مرد عنکبوتی پس از سهگانه “سام ریمی” (Sam Raimi) را به خود اختصاص دهد. انیمیشن “میچلها در برابر ماشینها” به همین سنت ادامه میدهد و به دلیل اینکه تنها بر یک قهرمان اصلی تمرکز نمیکند، بلکه با محدود کردن نگاه خود از دیدگاه عشق بر یک خانواده ناکارآمد متمرکز میشود، اصالت و شادابی خاص خود را دارد.
با وجود اینکه داستان آن صرفاً تکرار چیزهایی است که قبلاً گفته شده است. اما فیلم “میچلها در برابر ماشینها”، برای سرگرم کننده بودن به عناصر بسیار جزئیتر، شخصیتهای عجیب و غریب و یک کمدی ساده تکیه میکند. نتفلیکس در سال گذشته توانست عنوانهای جالبی را منتشر کند که مطمئناً این فیلم یکی از آنها است.
۳. اون گاکو: صدای ما – ON-GAKU: OUR SOUND
این فیلم اقتباسی مانگایی “کنجی ایوایساوا” (Kenji Iwaisawa) یک فیلم ضد موزیکال است. زیرا از صداها و نویزهای غیر استثنایی برای ساخت موسیقی استفاده میکند و سعی میکند از تمام جنبههای یک فیلم استاندارد به بلوغ رسیده فرار کند. این فیلم با حداقل معیارهای زیباییشناسانه، طراحی شده است و به روتوسکوپی برای ارائه جذابیتی واقعگرایانه به منظور حفظ ظاهر کمیک شخصیتهایش متوسل شده است. در واقع فیلم عبارتها و کمدیهای فیزیکی اغراقآمیز را به منظور به تصویر کشیدن یک طنز خشک و بیروح حذف کرده و به دقت آرشیو کرده است.
“ایوایساوا” در مورد الهام خود از “آکی کائوریسماکی” (Aki Kaurismäki) صحبت کرده است، این ادعا در شخصیتهایی که او طراحی کرده نیز خود را نشان میدهد. این فیلم علاوه بر تمام روشهای جالبی که برای خلق کمدی از آنها استفاده میکند با ابراز بصری طیفی از احساساتی که در طول یک عمل یا رویداد احساس میشوند، به شکلی خارقالعاده از واقعیت فرار میکند. تا یادآوری فیلم کمدی خانوادگی همسایه من یامادا (My Neighbour The Yamadas) اثر ایسائو تاکاهاتا (Isao Takahata) باشد. در واقع این اثر یکی از خندهدارترین و بهترین فیلمهای انیمیشنی ۲۰۲۱ است که سال گذشته اکران شد، حتماً باید بدون فوت وقت آن را تماشا کنید.
۲. “اجلاس خدایان” (THE SUMMIT OF THE GODS)
هنگامی که کل زندگی به معنایی منحصر به فرد برآمده از ترکیب شور و تراژدی تقلیل مییابد و خود را در تلاش بیوقفه نشان میدهد، همه کارهای دیگر برای کسب رزق و روزی، به جنبههای ثانویه زندگی تبدیل میشوند، مرگ بیمعنا میشود و سفر تا زمانی که جسم وجود داشته باشد، جاودانه میشود. و هنگامی که جسم توسط مشغلهها بلعیده میشود، روح در جایی از مسیر باقی میماند تا کسانی که احساس میکنند، همان هویت را دارند در آن مسیر حرکت کنند. اگر روح معنایی داشته باشد، این بدان معنی است که کسی با همان شور و شوق شما، روی همان زمینی که شما راه میروید، راه رفته است.
“اجلاس خدایان” اثر “پاتریک امبرت” (Patrick Imbert) یک انیمیشن درام فرانسوی است که براساس مانگایی به همین نام اثر “جیرو تانیگوچی” (Jiro Taniguchi) ساخته شده است. تولیدات مشترک فرانسوی ژاپنی جذابیت زیباییشناختی و حسی خاصی دارند، زیرا اصالت را با دقت انیمه در هم میآمیزند. چیزی که “اجلاس خدایان” را به یکی از مهمترین فیلمهای سال ۲۰۲۱ تبدیل کرده است، تلاقی شور و وسواس و تاثیر آن بر زندگی یک مرد است. این فیلم به همان اندازه که درباره کوههاست، به موضوع روزنامهنگاری تحقیقی میپردازد. فیلم “اجلاس خدایا” در زمان ۹۰ دقیقهای خود، شما را به دیدن تصاویر زیبا و روایتی مهیج درباره تعهد به یک هدف و داشتن روحیه رقابتی مهمان میکند.
۱. “فرار کن” (FLEE)
تاریخ مدرن ما درباره ملتهایی است که ملتهای دیگر را میکشند. شمال با جنوب جنگ میکند. در واقع ما در حال به ارث بردن آیندهای هستیم که با احتمال بدبینانه سقوط، چه سیاسی و چه زیست محیطی خدشهدار شده است. فیلم “فرار کن” ظاهراً درباره بحران مهاجرت است. اما آنقدر وزن سیاسی اجتماعی دارد که روایت آن به یک عمل تجاوزکارانه علیه جامعهای تبدیل میشود که این درجه از ظلم را در خود جای داده است.
“فرار کن” یک داستان بالغ است که در پوست یک تریلر بگیر و ببند احاطه شده است. اما به گونهای از این مضمون استفاده میکند که نمیتوان با عجله از روی آن گذر کرد. این به خودی خود کشنده نیست، زیرا دریچهای از تخلیه هیجانی به روی آن باز میشود. اما باعث شکلگیری تفکرات نهفتهای در ذهن شما میشود، به همین دلیل احساس میکنید که تاثیر سنگینی حال و هوای فیلم بر وجود شما افزایش یافته است، از این رو منفعلانه دعا میکنید که هرگز در برزخی چنین مرگآور گرفتار نشوید. ممکن است مرگ به اندازه مطیع شدن به عنوان یک پایان دردناک نباشد.
چرا که نشان دهنده بروز واقعیتی است که میتواند تمام زندگی شما را از بین ببرد، حتی اگر به شما اجازه نفس کشیدن بدهد. فیلمهایی مانند “فرار کن” نشان میدهند که جهان به صورت پیش فرض ظالمانه نیست، بلکه بر این اساس طراحی شده است. در واقع خشونت اعمالی بر مردم جهان نه تنها نامتوازن است، بلکه از ذات جوامع سرچشمه میگیرد، تا اینکه به صورت بیرونی توسط برخی از عوامل خارجی تحمیل شده باشد. ما به عنوان گونهای از موجودات در این برزخ گرفتار شدهایم و برای داشتن کمی امید، گرما و بینش با جان مردم خود، سوخت چراغمان را فراهم میکنیم. بنابراین یکی از بهترین فیلمهای انیمیشنی ۲۰۲۱ است که باید تماشا کنید.